شتو
معنی کلمه شتو در لغت نامه دهخدا

شتو

معنی کلمه شتو در لغت نامه دهخدا

شتو. [ ش َت ْوْ ] ( ع مص ) در شتا اقامت گزیدن در شهری. ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ). زمستان به جایی مقیم شدن. ( المصادر زوزنی ). زمستان به جایی ایستادن. ( تاج المصادر بیهقی ). قشلاق کردن.( یادداشت مؤلف ). || قحطی رسیدن قوم را به زمستان. ( از اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || سرد شدن زمستان. ( از اقرب الموارد ). || داخل شدن کسی در زمستان.

معنی کلمه شتو در فرهنگ فارسی

در شتائ اقامت گزیدن در شهری یا قحطی رسیدن قوم را بزمستان .

معنی کلمه شتو در دانشنامه عمومی

شهر شتو ( به فرانسوی: Chatou ) در شهرستان ایولین در ناحیه ایل - دو - فرانس با جمعیت ۲۹٬۴۷۲ نفر در کشور فرانسه واقع شده است
معنی کلمه شتو در فرهنگ فارسی

معنی کلمه شتو در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)

جملاتی از کاربرد کلمه شتو

از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته است می‌توان به زندانی شتو دیف اشاره نمود.
از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته‌است می‌توان به زندانی شتو دیف اشاره نمود.