شاها

خبر بردند غمازان سوی شاه که شاها دور شد خرسنگ از راه

خسروا ! شاها ! ز قلب لشکر اندر ناگهان حمله بردی سوی آن لشکر که بد بیش از حساب

کنون بخت توام ، شاها ، همی تلقین کند نونو معانی های چون لؤلؤ قوافیهای چون شکر

بدو گفت شاها انوشه بدی روان را به فرهنگ توشه بدی

که شاها به بالین پور جوان بیا تا که نسپرده روشن روان

مرو را گفت شاها مرو آباد اگر نیکست ور بد مر ترا باد

که شاها بزرگا بدین خوب کار نهاده است منت به ما کردگار

خروشید کوس از در شهریار که شاها ز دشمن بر آور دمار

چو دیدی کسی شاه را در نبرد به آواز گفتی که شاها بگرد

قلعه باستانی که به نام جزیره شاهی یا شاها به قول حمدالله مستوفی از آن یاد می‌شود جزیره مانندی بزرگ است که در صورت کاهش آب در میان دریاچه ظاهر می‌گردید این بنا در بالای کوهی که قبر هولاکو و دیگر سرداران مغول در آنجا قرار دارد واقع اس. این قلعه مربوط به دوره ساسانی بوده که مورد توجه ایلخانان واقع شد

شاها توئی که علت ایجاد عالمی شاها توئی که وارث تاج پیمبری