شاه یحیی

معنی کلمه شاه یحیی در لغت نامه دهخدا

شاه یحیی. [ ی َ یا ] ( اِخ ) از سلاطین سلسله آل مظفر. رجوع به شاه نصرةالدین یحیی شود.

معنی کلمه شاه یحیی در دانشنامه آزاد فارسی

شاه یحیی (۷۴۴ ـ ۷۹۵ ق)
از امیران آل مظفر، فرزند شرف الدین مظفر دوم ، برادرزادۀ شاه شجاع و پادشاه یزد. در زمان حکومت شاه شجاع ، مدتی در زندان به سر برد، اما بعد به حکومت یزد رسید و پیوسته برای دستیابی به حکومت و تصرف شیراز توطئه می کرد. با مرگ شاه شجاع (۷۸۶ ق) اصفهان را تصرف کرد اما برای تصرف شیراز در مقابل زین العابدین جانشین وی ، ناکام ماند. سرانجام پس از تصرف فارس به دست امیرتیمور، شاه یحیی از جانب وی به حکومت شیراز رسید (۷۸۹ ق)، اما کمتر از شش ماه بعد، شاه منصور او را از شیراز عقب راند. با تصرف مجدد شیراز به دست امیرتیمور در ۷۹۱ ق، به همراه فرزندان خود به خدمت او رسید اما تیمور آن ها را زندانی کرد و دستور قتل عام تمامی شاهزادگان مظفری، ازجمله یحیی ، را صادر کرد. حافظ او را در اشعارش با عناوین یحیی بن مظفر، نصرت الدین شاه یحیی، و شاه نصرت الدین ستوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه شاه یحیی

نصرة الدین شاه یحیی آن که خصم ملک را از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی
همان اوج دولت شاه یحیی که پروازش گذشت از ذروهٔ ماه
نظام ملک و ملت شاه یحیی که باد از شرق تا غربش بفرمان
چو تاریخش طلب کردم خرد گفت برون شد شاه یحیی از جهان آه