شاه گیر. ( نف مرکب ) گیرنده و اسیرکننده پادشاه. ( ناظم الاطباء ) : گر او را کمندی بود ماه گیر مرا هم کمندی بود شاه گیر.نظامی.|| ( ن مف مرکب ) که شاه او را گرفته باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه شاه گیر
جهان پهلوان قارن شاه گیر بیامد بجای نیایش چو تیر
نزاری پی خاطر شاه گیر نه در خاطر از دشمن اکراه گیر
رو چو بوذر پیشوا چون شاه گیر تا شوی بر اهل معنی تو امیر