شاه گردی

معنی کلمه شاه گردی در لغت نامه دهخدا

شاه گردی. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) بندگی و فرمانبرداری و شاگردی. ( ناظم الاطباء ). اما در جای دیگر دیده نشد. رجوع به شاگرد و شاگردی شود.

معنی کلمه شاه گردی در فرهنگ فارسی

بندگی و فرمانبرداری و شاگردی اما در جای دیگر دیده نشد .

جملاتی از کاربرد کلمه شاه گردی

غلام عشق شو تا شاه گردی ز ذات کل بکل آگاه گردی
اگر تو بنده باشی شاه گردی در آخرگه از این آگاه گردی
جهان را ترک کن تا شاه گردی ز شاهی بعد از آن آگاه گردی
چو از نعمت شاه گردی غنی طمع دار محنت ز چرخ دنی
درین کشتی درآ تا شاه گردی حقیقت مظهرالله گردی