شاه پسر

معنی کلمه شاه پسر در لغت نامه دهخدا

شاه پسر. [ پ ِ س َ ] ( ص مرکب ) تعبیری تمجیدآمیز از پسری نیکوخصال و مؤدب به آداب و صفات پسندیده. پسر خوب.

معنی کلمه شاه پسر در فرهنگ فارسی

تعبیری تمجید آمیز از پسری نیکو خصال و مودب باداب و صفات پسندیده ٠ پسر خوب ٠

جملاتی از کاربرد کلمه شاه پسر

زلف آن شاه پسر فتنه دور قمرست زان شر و شور امان سوی خرابات برم
در ۵۸۳، خوارزمشاه جام و باخرز و زیرپل را به سلطان شاه پسر ایل ارسلان واگذار کرد (جوینی، ج ۲، ص ۲۵–۲۶). در ۶۴۵، منکوقآن، ملک شمس‌الدین (از سلسلهٔ آل کرت *) را به حکومت همهٔ ولایات خراسان و هرات] از جمله باخرز [ و نیمروز رساند (رشیدالدین فضل‌الله، ج ۳، ص ۱۰۳؛ وصاف حضرة، ص ۴۷؛ خوافی، ج ۲، ص ۳۱۶).