شاه عالم
معنی کلمه شاه عالم در لغت نامه دهخدا

شاه عالم

معنی کلمه شاه عالم در لغت نامه دهخدا

شاه عالم. [ ل َ ] ( اِخ ) شاه عالم اول ، بهادر شاه اول ، قطب الدین. هفتمین از پادشاهان گورکانیان هند بابری از سال 1119 هَ. ق. تا سال 1124 هَ. ق. حکومت کرد. و پسرش جهاندار شاه بجای وی نشست. ( طبقات سلاطین اسلام ) ( معجم الانساب زامباور ج 2 ص 442 ) ( دائرة المعارف بستانی ). و رجوع به گورکانیان هند و بابر شود.

معنی کلمه شاه عالم در دانشنامه عمومی

شاه عالم یکی از شهرهای بزرگ کشور مالزی است و در غرب پایتخت کشور کوالالامپور قرار دارد. جمعیت آن ۱۲۰۰۰۰ نفر است.
این شهر پایتخت ایالت سلانگور مالزی است.

جملاتی از کاربرد کلمه شاه عالم

عالم در خواب و شاه عالم بیدار یاور و یارش خدای دادگر آمد
اجازت گر دهی ای شاه عالم بگویم قصه ها از بیش و از کم
باطنم پر در معنی ظاهرم پر در اشک شاه عالم در نظر درویش می آید مرا
جز جوار شاه عالم کی بود بیدلان را از جفای چرخ امان؟
نماز و روزه و بر جرم و زله عفو کند ز شاه عالم در لیل و در نهار جهان
مقدمش بر عالم و بر شاه عالم جاودان فرخ و فرخنده با آمین (رب العالمین)
بعد از او دومین پسرش محمد معظم با لقب شاه عالم بهادرشاه به‌سلطنت نشست. در واقع با اورنگ‌زیب دوران پرشکوه امپراتوری گورکانی که آخرین امپراتوری عصر طلایی اسلامی در جهان بود به پایان رسید و از او به‌عنوان آخرین پادشاه بزرگ سلسله گورکانیان هند یا امپراتوری مغول کبیر هند یاد می‌شود.
گر او شاه عالم شد از سروری منم شاه خوبان به جان پروری
ای وزیر شاه عالم بردی از عالم علم وی قوام دین شدی در پرده تا روز قیام
هر کس که در فتوت فتوی کند ز دولت از جود شاه عالم یابد جواب فتوی
نیست همچون شاه عالم محتشم شاه ملوک نیست از ارکان دولت همچو تو کس محتشم