شاه شهید

معنی کلمه شاه شهید در لغت نامه دهخدا

شاه شهید. [ هَِ ش َ ] ( اِخ ) شاه شهیدان. سیدالشهدا. لقبی است که روضه خوانها بحضرت حسین بن علی علیهماالسلام دهند. ( یادداشت مؤلف ) :
از نسل حسین بن علی شاه شهیدی
نز تخمه جمشیدی و نز گوهر مهراج.سوزنی.|| لقبی است که پس از کشته شدن به ناصرالدین شاه قاجار دادند. ( از یادداشت مؤلف ).

جملاتی از کاربرد کلمه شاه شهید

ز سوز العطش کودکان شاه شهید جناب فاطمه چون موی خویش درهم شد
چگویم آه که آن دم چو دید شاه شهید بریده باد زبانم چو پیش آمد و دید
بریده باد زبانم چو دید شاه شهید که مرغ روح عزیزش ز کالبد بپرید
بپیوندم اکنون به شاه شهید جگر بند و سبط رسول مجید
داشت چه از رضای حق شاه شهید آگهی دست ز جان بشست با کوکبه یداللهی
نظر به عارض وی می‌نمود شاه شهید به عرش قاصد آه از جگر رها می‌کرد
اولمیر در ۱۴ ثور ١٣٦١ در کابل درگذشت و در شاه شهید کابل به خاک سپرده شد.
در تعزیهٔ حسین آن شاه شهید تا روز قیامت خوشی از خلق رمید
شنید شاه شهید از پسر چو این سخنان چنان گریست که گویی سحاب در نیسان
که آرم به شاه شهید التجا زنم بر به دامانش دست رجا
ای پیر طریق خضر ای شاه شهید مگذار صغیر خسته وامانده شود