شاه اسکندر

معنی کلمه شاه اسکندر در لغت نامه دهخدا

شاه اسکندر. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) رجوع به اسکندرشاه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه شاه اسکندر

تو چون فَلاطون باشی و شاه اسکندر تو چون بزرگ امیدی و شاه چون کِسری
جاودانی زنده گشتی شاه اسکندر چو خضر گر به مردی و جهان گیری بر ستندی ز مات
دل اهل جهان امروز چون آئینه روشن شد که در اقلیم جانها شاه اسکندر نشان آمد