شانه کش

معنی کلمه شانه کش در لغت نامه دهخدا

شانه کش. [ ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) بمعنی شانه زن باشد. رجوع شود به شانه زن :
من و تو شانه کش زلف ناله های همیم
بیا بجایزه هم دهان هم بوسیم.طالب آملی ( از بهار عجم ).

معنی کلمه شانه کش در فرهنگ فارسی

بمعنی شانه زن باشد

جملاتی از کاربرد کلمه شانه کش

بشکند تا نرخ عنبر قدر مشک شانه کش بر زلف عنبر بار خود
گه شانه کش طرهٔ لیلا باشی گه در سر مجنون همه سودا باشی
درین ریاض به هر سنبلی که می نگرم به پنجه شانه کش زلف تابدار خودست
به طرف دشت ز آرایش زمان تو شد ز پنجه شانه کش موی آهوان ضیغم
ساقی ز چهره آینه بر روی بزم داشت مطرب ز پنجه، شانه کش زلف چنگ بود
آینه روی تو را آب زلال شانه کش موی تو را باد شمال
همنفس قمری و بلبل شوم شانه کش گیسوی سنبل شوم
تا برآورد سر از حلقه مستی صائب دل ما شانه کش زلف پریشانی بود
سحر کزو پنجه دستان قویست شانه کش زلف چلیپای توست