شالم

شالم

معنی کلمه شالم در لغت نامه دهخدا

شالم. [ ل ِ ] ( ع اِ ) دانه تلخ که با گندم آمیزد. ( ازاقرب الموارد ). گندم دیوانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). چَودار ( در تداول مردم قزوین ). شَولَم. شَیلَم. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به شیلم شود. || بعربی سیم است. ( فهرست مخزن الادویه ).

معنی کلمه شالم در فرهنگ فارسی

دانه تلخ که با گندم آمیزد گندم دیوانه

معنی کلمه شالم در دانشنامه عمومی

شالم ( عبری: שלם ) یکی از خدایان کنعان باستان بود. نام او در کتیبه های اوگاریتی یافت شده در سوریه دیده می شود. به گفته ویلیام آلبرایت، شالم خدای غروب و برادرش شحر، خدای سحر بوده است. هر دوی اینان پسر ال هستند. لغتنامه خدایان و شیاطین کتاب مقدس شالم را ستاره غروب و شحر را ستاره صبح می داند. نام شالم از ریشه سامی ش ل م است و در اسامی چون اورشلیم و سلیمان ( شلومو ) باقی مانده است.

معنی کلمه شالم در دانشنامه آزاد فارسی

شالُم
نخستین روزنامه کلیمیان ایران. اولین شمارۀ این نشریه در ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵ (یکشنبه ششم نیسان ۵۶۷۵) چاپ و منتشر شد. مدیرمسئول و سردبیر آن دو برادر یهودی به نام مُردخای بن ابراهام و آشربن ابراهام از فارغ التحصیلان مدرسه آلیانس بودند. در طول جنگ جهانی اول در یک ورق و هفته ای یک بار چاپ می شد. پس از آن در چهار ورق کوچک به بهای پنج شاهی منتشر می شد. زبان این روزنامه فارسیهود و خط آن عبری بود. گاهی یک ورق از آن به خط و زبان فارسی چاپ می شد. هدف از انتشار آن خدمت به معارف، احیای ادبیات، حفظ هویت و برقراری ارتباط میان یهودیان ایران بود. محل چاپ آن چاپخانه کلیمیان در خیابان بوذرجمهری تهران بود. این نشریه تا مدت ها پس از جنگ به حیات خود ادامه داد. چند شماره از آن در ۱۹۸۰ در فرانسه پیدا شد.

جملاتی از کاربرد کلمه شالم

دوید و چنگ زد در پیش شالم برادر جان چه می پرسی ز حالم
طالب آن هندوم کز یک کف خاکستری کرد از احرام سفید و خرقهٔ شالم خلاص