شاروف

معنی کلمه شاروف در لغت نامه دهخدا

شاروف. ( معرب ، اِ ) معرب جاروب. جاروب. ( منتهی الارب ). مکنسة. ( اقرب الموارد ).
شاروف. ( ع اِ ) بر وزن فاعول از ماده شرف و آن بمعنی جای بلند است. ( معجم البلدان ).
شاروف. ( اِخ ) کوهی است بنی کنانة را. ( معجم البلدان ). جبل وهومولد. ( بمعنی حدیث و جدید ). ( اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه شاروف

استانیسلاو شاروف (روسی: Станислав Спартакович Шаров؛ زادهٔ ۲۹ مهٔ ۱۹۹۵) بازیکن بسکتبال اهل روسیه است.