شارستانی
معنی کلمه شارستانی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شارستانی
تو را خارستان شارستانی نمود یکی دوزخی بوستانی نمود
برین دشت من گورستانی کنم برومند را شارستانی کنم
برآورد از آن شارستانی به رنج نهاد اندر او هرچه بودش ز گنج
هران شارستانی کزان مرز بود اگر چند بیکار و بیارز بود
محمد ابراهیم خان یا ابراهیم خان شارستانی معروف به ابراهیم گاوسوار رهبر قیام مسلحانهٔ مردم هزارهٔ افغانستان در اعتراض به مالیات حکومت ظاهرشاه بود.
یکی شارستانی برآرند زود بدو اندرون جای کشت و درود