معنی کلمه شادکامه در لغت نامه دهخدا شادکامه. [ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) کامروا : از بهر آنکه مال ده و شادکامه بودبودند خلق زو بهمه وقت شادمان.منوچهری.|| ( اِ مرکب ) هنگامه و همهمه و غوغا. ( ناظم الاطباء ). || خشنودی از مصیبت و تشویش و اضطراب دشمن. ( شعوری ).
معنی کلمه شادکامه در فرهنگ اسم ها اسم: شادکامه (دختر) (فارسی) (تلفظ: shadkame) (فارسی: شادکامه) (انگلیسی: shadkameh) معنی: کامروا، خوشحال، شادمان