شادار

معنی کلمه شادار در لغت نامه دهخدا

شادار. ( اِخ ) نام قصبه ای در آذربایجان : «اناد و ارجاق دو قصبه است در قبله کوه سبلان افتاده قصبه اناد فیروزبن یزدگردبن بهرام گور ساسانی ساخت و در اول بعضی شادار و بعضی شاد فیروز خواندندی و ارجاق پسرش قبادبن فیروز ساخت هوای هر دو معتدل است و آب از کوه سبلان جاری باغستان نیکو و فراوان دارد و میوه و انگور و خربزه و جوز بسیار بود و قریب بیست موضع از توابع آنجاست حقوق دیوانیش هفت هزار دینار مقرر است.» ( نزهة القلوب مقاله 3 ص 83 ).

معنی کلمه شادار در فرهنگ فارسی

نام قصبه ای در آذربایجان

جملاتی از کاربرد کلمه شادار

حمداله مستوفی مورخ شهیر در سال ۷۴۰ ه. ق در کتاب نزهة القلوب ص130 به تصحیح دکتر دبیر سیاقی می نویسد: ارجاق و انار دو قصبه هستند که در قبله کوه سبلان افتاده‌اند. ارجاق را قبادبن فیروز بن یزد گرد بن بهرام گور ساسانی عمارت کرده است آن را شادار یاشاد فیروز می‌گفتند قریب ۲۰موضع از توابع آن می‌باشد و حقوق دیوانی‌اش هفت هزار دینار است.