فا

فا

معنی کلمه فا در لغت نامه دهخدا

فا. ( حرف اضافه ) کلمه ای بمعنی «با» باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). مانند: فا او گفت ، فا او رفت ؛ یعنی با او گفت و با او رفت. ( برهان ). || گاهی بمعنی «به » بکار میرود مانند: «فا او داد»؛ یعنی «به او داد». ( برهان ). یا «فارسم » بجای «برسم » :
سیمرغ وار گوشه نشینم نه چون مگس
بنشینم از حریصی ، هر جا که فارسم.کمال الدین اسماعیل.جادوی کمپیر از غصه بمرد
روی و موی زشت فا مالک سپرد.مولوی.|| ( پیشوند ) بجای پیشاوند «وا» نیز بکار میرود، مانند فاداشتن بمعنی واداشتن. ( ناظم الاطباء ).
فا. ( ص ) محجوب وشرمگین. ( برهان ). مخفف «فاوا» است. ( فرهنگ نظام ).
فا. ( ع اِ ) دهن. ( ناظم الاطباء ). صورت منصوب کلمه است در حالتی که مضاف واقع شود.
فا. ( اِ ) کف دریا که به تازی زبدالبحر گویند. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه فا در فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) نت چهارم از هفت نت موسیقی .
(حراض . ) ۱ - با، به . ۲ - به طرفِ، به سوی .

معنی کلمه فا در فرهنگ عمید

نام حرف «ف».
۱. با: فا او رفت.
۲. به: فا او داد، سیمرغ وار گوشه نشینم نه چون مگس / بنشینم از حریصی هرجا که فارسم (کمال الدین اسماعیل: ۳۹۷ ).
۳. (پیشوند ) وا: فاداشتن.

معنی کلمه فا در فرهنگ فارسی

( اسم ) از میان رفته فوت شده فائت از حواشی ( کتاب ) .
کف دریا که بتازی زبدالبحر گویند .

معنی کلمه فا در فرهنگستان زبان و ادب

{IT} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← فنّاوری اطلاعات

معنی کلمه فا در دانشنامه عمومی

فا (نت موسیقی). فا ( به فرانسوی: fa، به انگلیسی و آلمانی: F ) نام چهارمین نُت از هفت نُت اصلی موسیقی است. «می دیز» نت مترادف «فا» محسوب می شود. یک نت «فا» وسط یا ( F4 ) بر اساس زیروبمی، فرکانسی معادل ( ۳۴۹٫۲۲۸ هرتز ) را داراست.
گام ها بر پایه نت «فا» عبارتند از:
• فا ماژور: فا، سل، لا، سی بمل، دو، ر، می. فا.
• فا مینور تئوریک: فا، سل، لا بمل، سی بمل، دو، ر بمل، می بمل. فا.
• فا مینور هارمونیک: فا، سل، لا بمل، سی بمل، دو، ر بمل، می. فا.
• فا مینور ملودیک بالا رونده: فا، سل، لا بمل، سی بمل، دو، ر، می. فا.
• فا مینور ملودیک پائین رونده: فا، می بمل، ر بمل، دو، سی بمل، لا بمل، سل، فا.

معنی کلمه فا در ویکی واژه

نت چهارم از هفت نت موسیقی.
با، به.
به طرفِ، به سوی.