سفله پرور. [ س ِل َ / ل ِ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) دون پرورنده. که فرومایگان را نوازد و جوانمردان را خوار دارد : آب و هوای فارس عجب سفله پرور است کو همرهی که خیمه از این خاک برکنم.حافظ.سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد که کام بخشی او را بهانه بی سببی است.حافظ.
معنی کلمه سفله پرور در فرهنگ عمید
آن که مردم فرومایه را بپروراند: دنیای سفله پرور.
معنی کلمه سفله پرور در فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه فرومایگان را تربیت کند مربی سفلگان : دنیای سفله پرور .
جملاتی از کاربرد کلمه سفله پرور
در آخر زمانه فتادیم چون کنیم وین چرخ دون نواز ببین سفله پرور ست
گر نبودی سفله پرور چرخ دون غیر رز هرگز نروییدی زخاک
چو گردون سفله پرور گشت و خس طبع خس و سفله توانی بود؟ حاشا
چون هست زمانه سفله پرور کی دست زمانه بر توان بیخت
ایچرخ سفله پرور خس یاردون نواز تا کی خطا و چند دغا راستی بباز
دردا که سپهر سفله پرور شد یار یزید شوم ابتر
هر گوشه، سپهر سفله پرور بوزینه و بُز نموده سرور
ز تند باد تو ای دهر سفله پرور رفت شکوفه های گلستان احمدی بر باد
نیست چشم مردمی از آسمانم بعد ازین سفله پرور کی تواند کرد مردم پروری؟