سست اندام

معنی کلمه سست اندام در لغت نامه دهخدا

سست اندام. [ س ُ اَ ] ( ص مرکب ) لاغر و نحیف. ( آنندراج ). ناتوان و ضعیف و کم زور. ( ناظم الاطباء ). || نامرد. ( آنندراج ). کسی که مردی نداشته باشدو مجامعت نتواند. ( ناظم الاطباء ). مخنث. ( تفلیسی ).

معنی کلمه سست اندام در فرهنگ عمید

۱. ضعیف، کم زور، ناتوان.
۲. لاغر.

معنی کلمه سست اندام در فرهنگ فارسی

لاغر و نحیف . ناتوان و ضعیف و کم زور . یا نامرد . کسیکه مردی نداشته باشد و مجامعت نتواند . مخنث .

جملاتی از کاربرد کلمه سست اندام

آب گویی سالخورده پیر سست اندام شد زان بیاساید بهر ده گام لختی برگذر