سرشو

معنی کلمه سرشو در فرهنگ معین

( سرشو(ی ) ) (سَ ) = سرشوینده : ۱ - (ص فا. ) آن که سر دیگری را بشوید. ۲ - سرتراش ، حجام . ۳ - (اِمر. ) نوعی گل سفید رنگ که بدان سر و بدن را شویند، گل سرشوی .

جملاتی از کاربرد کلمه سرشو

چون تواند کسی از خاک وطن سر پیچد؟ خشت خم دختر رز را گل سرشو باشد
گل سرشوی کوه خضری بزمان یک اندیس غیرفلزی است که در حوالی شهر خاش استان سیستان و بلوچستان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، گل سرشو است.سنگ میزبان این اندیس سنگهای ولکانیکی است و دیرینگی آن به دوران ائوسن می‌رسد.