جملاتی از کاربرد کلمه سرسبک برمن ای سرسبک به خوی و به زیست یک دو مه صبر کن گرانی چیست چو آتشند مضطرب و تیزو سرسبک زان یک نفس نباشد از خوردشان گزیر دریاست تنگ حوصله و کوه سرسبک آنجا که بحر بخشش و کوه وقار اوست