سرخود
معنی کلمه سرخود در فرهنگ عمید
۲. آزاد و رها.
* سرخود کار کردن: [مجاز] به میل خود و از پیش خود و بدون دستور کار کردن.
معنی کلمه سرخود در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه سرخود
جانی اگر از حق خبری میداری جسم ار ز سرخود نظری میداری
که با مغربی بود اندر نبرد سرخود سوی داور پاک کرد
حزین افتاده ام از عشق در دریای خونخواری که با چنگال شیر مست می خارم سرخود را
مه نو چو با خنجر آبدار شبانگه سرخود ببرید خوار
حیات جاودان دیدست عطّار سرخود را برید اینجایگه زار
آن چنان سرخود که برد بی دریغ کافتاب از درد آن شد زیر میغ
دست ساقی ما بگیر و ببوس سرخود را به پای او افکن
با سرخود هم به دست خود همیآرد صداع ابلهی کز بیخ اشتر خار چندن میکند
دوبار افراشت از آغوش مهوش سرخود چون حباب از دود آتش
در نهایت سپاهان که فصل پر افت و خیزی را دنبال کرده بود توانست با ۶ برد پیاپی و با کمی چاشنی شانس و تساوی دو تیم تراکتورسازی و نفت با ۵۹ امتیاز برای پنجمین بار قهرمانی لیگبرتر را از آن خود کند. محرم نویدکیا موفق شد با قهرمانی لیگ چهاردهم به همراه سپاهان به پنحمین قهرمانی دوران ورزشی خود در لیگ برتر برسد تا به همراه ۴ کاپ قهرمانی که در جام حذفی بالای سرخود برده است. تنها کاپیتانی باشد که ۹ بار جام قهرمانی را بالای سر خود برده است و و اینگونه عنوان امپراتور لیگ برتر را به خود اختصاص دهد و به بازیکنی بی همتا در این زمینه تبدیل شود.
هواجویی که کشتی در محیط باده اندازد سرخود در سر می می کند همچون حباب آخر