معنی کلمه سرخار در فرهنگ عمید آلتی شبیه شانه که با آن موی سر را هموار و مرتب می کردند یا سر را می خاراندند.
جملاتی از کاربرد کلمه سرخار بر سرخار به یاد تو چنان خوش بروم که کسی خوش نرود بر سر دیبا و حریر پرده های دل سودا زده ی خونین را با سرخار کن و لاله ی نعمان مطلب پیش دندانش سرخار و سر مرد یکیست شتر مست کش از دست گذارند زمام