سخن شنو. [ س ُ خ َ ش ِ ن َ / نُو ] ( نف مرکب ) آنکه بفور تمام استماع سخن نماید. ( آنندراج ) : من ضامن وی [ اریارق ] بودمی [خواجه احمد حسن ] اما این خداوند بس سخن شنو آمد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 229 ). هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو.حافظ.
معنی کلمه سخن شنو در فرهنگ عمید
۱. شنوندۀ سخن. ۲. [مجاز] آن که سخن دیگری را بشنود و اطاعت کند. ۳. [مجاز] کسی که پند و اندرزی را به گوش گیرد و به کار بندد، پند پذیر.
معنی کلمه سخن شنو در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه سخن دیگران را بشنود و بپذیرد مطیع مقابل سخن ناشنو . ۲ - قابل تربیت .
جملاتی از کاربرد کلمه سخن شنو
رویم چو زرگر است از او این سخن شنو دادم قراضه زر و کانی خریدهام
از من چو خر ز شیر مرم چندین ساکن سخن شنو که نه سنگینم
گوش سخن شنو نکشد رنج گوشمال دلهای نرم را به فشار احتیاج نیست
پایان سخن شنو که مارا چه رسید: چو آب برآمدیم و چون باد شدیم!
خاطر سخن شنو کن دفتر به می گرو کن در طور فقر نو کن آئین کامکاران
از من دو سه سخن شنو اندر بیان عشق گرچه مرا ز عشق سر گفت و گوی نیست
گوش سخن شنو نیست، روی زمین وگرنه تا آسمان رسیده است، گلبانگ زاری ما
یعنی به هر یک از این دو خبر مختلف که عمل نمائی از باب تسلیم جایز است تو را، یعنی مقام اطاعت و فرمان برداری آنست که هر چه بفرمایند سخن شنو باشی، و کاری نداشته باشی که چرا مختلف گفتهاند، چون وجوه اختلاف بسیار است، بسا باشد که تو چیزی را سبب اختلاف نمایی که نه چنان باشد، و در آن صورت افترا بر ایشان بسته باشی، و وجوه دیگر که ظاهر خواهد شد. و از این طایفه است شیخ اجل اعظم محمد بن یعقوب کلینی رضی اللَّه عنه.(برخی از اهل حدیث)
یکی سخن شنو از من، گرت به سر عقلی ست که این سخن زبزرگان دین، چنین شده نقل