سبق خوان. [ س َ ب َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) که سبق خواند. متعلم. ( آنندراج ) : معلم کیست عشق و گنج خاموشی دبستانش سبق نادانی ودانا دلم طفل سبق خوانش.جامی.رجوع به سَبَق شود.
معنی کلمه سبق خوان در فرهنگ عمید
کسی که نزد استاد درس می خواند، متعلم، شاگرد.
معنی کلمه سبق خوان در فرهنگ فارسی
که سبق خوانند متعلم
جملاتی از کاربرد کلمه سبق خوان
بس که گردی گاه کج گه راست پیش اوستاد درگه تعلیم چون طفل سبق خوان بینمت
ای پرستار یکی گر تو توئی تا کجا باشی سبق خوان دوئی
مکتب عشق تو هست مسکن صد بوعلی طفل سبق خوان در او محتشم استاد فن
طفلی که از تجلی او زاد عقل پیر پیری که عقل طفل سبق خوان و او خبیر
همه جان نثاریم بر گرد تو سبق خوان عشقیم و شاگرد تو