سایه رو

معنی کلمه سایه رو در لغت نامه دهخدا

سایه رو. [ ی َ/ ی ِ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) کنایه از شب زنده دار. ( برهان ) ( آنندراج ). شب زنده دار. ( شرفنامه ). || کنایه از دزد و عیار و شب رو. ( برهان ) ( آنندراج ).

معنی کلمه سایه رو در فرهنگ عمید

۱. در سایه رونده.
۲. [مجاز] شب رو.
۳. [مجاز] شب زنده دار.

معنی کلمه سایه رو در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - شب زنده دار . ۲ - شبرو عیار . ۳ - دزد .

جملاتی از کاربرد کلمه سایه رو

من چو سایه رو به دیوار عدم آورده‌ام تو بمان جاوید ای خورشید تابان! خیر باد
تو آفتاب حسنی و ما سایه توایم ای آفتاب حسن ازین سایه رو متاب
ندارد صرفهٔ غیرت به جنگ سایه رو کردن خجالت نقد بیکاری‌که با ما گفتگو دارد
هر کجا چون سایه رو آرم ز آباد و خراب نیست جز افتادگی سر منزل دیگر مرا
تو ز آن سایه رو از چه بر تافتی چو حربا سوی مهر بشتافتی؟!