سایه رو
معنی کلمه سایه رو در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] شب رو.
۳. [مجاز] شب زنده دار.
معنی کلمه سایه رو در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه سایه رو
من چو سایه رو به دیوار عدم آوردهام تو بمان جاوید ای خورشید تابان! خیر باد
تو آفتاب حسنی و ما سایه توایم ای آفتاب حسن ازین سایه رو متاب
ندارد صرفهٔ غیرت به جنگ سایه رو کردن خجالت نقد بیکاریکه با ما گفتگو دارد
هر کجا چون سایه رو آرم ز آباد و خراب نیست جز افتادگی سر منزل دیگر مرا
تو ز آن سایه رو از چه بر تافتی چو حربا سوی مهر بشتافتی؟!