معنی کلمه ساوان در لغت نامه دهخدا
ساوان. ( اِخ ) دهی است از دهستان شوی بخش بانه شهرستان سقز که در 15 هزارگزی شمال بانه و 5 هزارگزی شمال خاور خشکه واقع شده است. هوای آن سرد و دارای 370 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات ، توتون ، کتیرا و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ساوان. ( اِخ ) دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد ( این ده را سبلان نیز گویند ). در 62 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 18 هزارگزی باختر شوسه مهاباد به سردشت واقع است. هوای آن سرد و دارای 65 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات ، توتون ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).