سالکانی

معنی کلمه سالکانی در لغت نامه دهخدا

سالکانی. [ ل ِ ] ( اِ مرکب ) زندگانی. عمر. || جشن بسال تقاعد. ( استینگاس ص 642 ).

جملاتی از کاربرد کلمه سالکانی

تو یکتای تمامت سالکانی حقیقت در حقیقت جان جانی
تو دیداری تمامت سالکانی نمودار عیان واصلانی
تو اکنون پیشوای سالکانی حقیقت هم خدای سالکانی
آن رهی باشد که طی کردند و حق را یافتند سالکانی کامد ایشان را حق از رحمت معین
حقیقت پیش بین سالکانی که داری اصل در قرب معانی
بقا اینجاست گر از سالکانی سزد کاین نکتهها را باز دانی