ساغر گرفته
معنی کلمه ساغر گرفته در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ساغر گرفته
شاه ساغر گرفته از سر عیش و آن گدا را شکسته ساغر عیش
ما ملک عافیت به دو ساغر گرفته ایم خورسند گشته پیر مغان از مقام ما
خون حرام ماست که ساقی، به روزگار در گردن صراحی و ساغر گرفته است
هشیار کی شویم که از ساقی الست بر یاد چشم مست تو ساغر گرفته ایم
دریا بما رسیده اگر از می مراد همچون صدف زآبله ساغر گرفته ایم