ساز جنگ

معنی کلمه ساز جنگ در لغت نامه دهخدا

ساز جنگ. [ زِ ج َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سلاح. ( دهار ) ( ترجمان القرآن ). || عُدّت. ( دهار ). رجوع به ساز شود.

معنی کلمه ساز جنگ در فرهنگ فارسی

سلاح

جملاتی از کاربرد کلمه ساز جنگ

سپه سازی و ساز جنگ آوری که اکنون دگرگونه شد داوری
به میدان فرستید با ساز جنگ بجویند نزدیک ما نام و ننگ
رده برکشیدند ایرانیان چنان چون بود ساز جنگ کیان
سوی حرب گه تاخت با ساز جنگ بر انسان که نخجیر جوید پلنگ
کمند و کمان دادشان ساز جنگ زره زیر و زافراز پرم پلنگ
همه با دل شاد و با ساز جنگ همه گیتی افروز با نام و ننگ
به جندان شد و هر چه باید به کار بیاراست از ساز جنگ و حصار
بفرمود تا ساز جنگ آورند در آن کینه جستن درنگ آورند
بپوشید یکسر همان ساز جنگ برون تاخت مانند شیر و پلنگ
همه سرفرازیم با ساز جنگ به هامون بدریم چرم پلنگ