سابی

معنی کلمه سابی در لغت نامه دهخدا

سابی. ( اِخ ) رودخانه ای است در افریقای شرقی که از سلسله جبال ایران سر چشمه میگیرد و پس از طی مسیری بطول 800 هزارگز باقیانوس هند می پیوندد. مصب این رودخانه در موسم طغیان آب دو تا سه هزارگز عرض دارد و بعلت سرعت جریان آب برای کشتی رانی مناسب نیست. در موسم خشکسالی عرض آب به 30 گز میرسد.

معنی کلمه سابی در فرهنگ فارسی

رودیست در افریقای جنوبی مصب از کانال موزامبیک . این رود از ماشونا ( ردزیای جنوبی ) سرچشمه می گیرد و پس از طی مسیری بطول ۸٠٠ کیلومتر باقیانوس هند می ریزد . مصب آن در موسم طغیان آب ۲ تا ۳ کیلومتر عرض دارد و بسبب سرعت جریان آب برای کشتی رانی مناسب نیست . بهنگام خشکسالی عرض آب به ۳٠ متر میرسد .
رودخانه ای است در افریقای شرقی که از سلسله جبال ایران سرچشمه میگیرد

جملاتی از کاربرد کلمه سابی

اونگجین موقعیت خود را تا زمان انتقال پایتخت بکجه به شهر سابی در سال ۵۳۸ که توسط پادشاه سئونگ انجام شد حفظ کرد. دوره اونگجین به عنوان دوره احیای قدرت ملی و ثبات سیاسی بکجه شناخته می‌شود.
بیشتر نقشه‌های دوره سه پادشاهی نشان می‌دهد که بکجه استان‌های چونگچونگ و جولا، هسته اصلی کشور در دوره‌های اونگجین و سابی را اشغال کرده‌است.
اونگجین، معروف به گومانارو (هانگول: 고마 나루، به معنای: "بندر خرس") سابقاً شهری در شبه جزیره کره بود. این مکان امروزه در شهر گنگجو که در استان چونگچانگ جنوبی، کره جنوبی قرار دارد واقع شده‌است. این شهر از سال ۴۷۵ تا ۵۳۸ میلادی پایتخت بکجه بود. هنگامی که ویری‌سئونگ (سئول امروزی) پایتخت بکجه در سال ۴۷۵ میلادی توسط گوگوریو تصرف شد پادشاه مونجو پایتخت را به این شهر منتقل کرد. در سال ۵۳۸، پادشاه سئونگ پایتخت را به شهر سابی (در شهرستان بویو امروزی) منتقل کرد. امروزه این شهر با نام گنگجو شناخته می‌شود.