زته
معنی کلمه زته در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه زته
به پیچیده شد سالوی ساغری زته باز شد معجر چنبری
آتشین والای گلگونرا زته بگشوده اند یار شاهد بازرا از وی شراری بر دلست
گفتا که زته جرعه جم دل نگشاید بگذار ز کف ساغر و بردار قلم را
از آن جرس زته دل همیشه نالان است که پا زحلقه دلبستگی برون نگذاشت
زپرده داری هستی است در حجاب، نفس که درفنا زته دل کشد حباب، نفس
چون مور، دل خام طمع بال برآورد تا شد زته زلف عیان دانه خالش