معنی کلمه زت در لغت نامه دهخدا
زت. [ زَت ت ] ( ع مص ) آراستن ، و فعل آن از باب نصر آید. ( شرح قاموس ) ( ناظم الاطباء ) ( ازمنتهی الارب ). آراستن. ( آنندراج ). تزیین. ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از قاموس ) ( از المعجم الوسیط ). زت و تزئیت ، آراستن است ، و فعل ثلاثی مجرد از آن بکار نرفته است. ( از تاج العروس ).