زحل سر

معنی کلمه زحل سر در لغت نامه دهخدا

زحل سر. [ زُ ح َ س َ ] ( ص مرکب ) در این بیت خاقانی صفت نوک قلم آمده :
عطاردیست زحل سر،زبان خامه او
که وقت سیرش خورشید تار میسازد.خاقانی.

جملاتی از کاربرد کلمه زحل سر

عطاردی است زحل سر زبان خامهٔ او که وقت سیر سه خورشید یار می‌سازد
زهی به دست فلک ظل چو آفتاب رحیم زهی به کلک زحل سر چو مشتری وهاب