زحب

معنی کلمه زحب در لغت نامه دهخدا

زحب. [ زَ ] ( ع مص ) نزدیکی. نزدیک شدن. دنو. ( از اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه زحب

در فوت من مکوش، مبادا زحب فضل وقتی تحسری بود از فوت من ترا
همچون رخت با صد صفا هر ساله بین عشرت فزا جشنی زحب شاه ما رخت افکن از ما رجب
شاید آشفته زحب تو درآید به بهشت داخل خلد نشد جز سگ اصحاب رقیم
شایسته ی مصیبت و رنجست ناصبی کو دشمن امام زحب مناصبست