زبیده خاتون

معنی کلمه زبیده خاتون در لغت نامه دهخدا

زبیده خاتون. [ زُ ب َ دَ ] ( اِخ ) دختر امیر یاقوتی ، مادر برکیارق ، بزرگترین فرزندان سلطان ملکشاه بن الب ارسلان است. راوندی آرد: برکیارق که از زبیده خاتون بود دختر امیر یاقوتی خواهر امیر اسماعیل ، بزرگتر فرزندان سلطان بود، نظام الملک میل او میکرد و سلطان را بر آن می داشت که ولایت عهد بر او تفویض کند و سلطان را نیز برکیارق موافق تر می آمد. اما سلطان ملکشاه پسری داشت از تَرکان خاتون دختر طمغاج خان ، نام او محمود، مادر میخواست که سلطان او را ولی عهد کند و او سخت خرد بود. و این سبب عداوت ترکان خاتون با نظام الملک بود و او که بر سلطان استیلا داشت میخواست تاج الملک ابوالغنائم پارسی را به روی نظام الملک برکشد و سلطان رابر آن می داشت که وزارت بدو دهد و تقبیح صورت نظام الملک میکرد. ( از راحة الصدور چ اقبال ص 133 و 134 ).

جملاتی از کاربرد کلمه زبیده خاتون

در اطراف این روستا کوه‌های به هم پیوسته قرار گرفته‌است که به عنوان یک جاذبه طبیعی – ورزشی برای ورزشکاران و کوهنوردان مورد توجه است. دیگر جاذبه این روستا بقعه و زیارتگاه خضر نبی و بقعه امامزاده زبیده خاتون است.
بقعه زبیده خاتون مربوط به دوره قاجار است و در قزوین، خیابان شهدا (سپه)، پشت بازارچه سپه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۶۱۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.