زبران

معنی کلمه زبران در لغت نامه دهخدا

زبران. [ زَ ب َ ] ( اِخ ) ده کوچک گالش نشین ، از دهستان اشکور، پایین بخش رودسر از شهرستان لاهیجان است که در 64 کیلومتری جنوب رودسرو 28 کیلومتری جنوب خاوری سی پل قرار دارد. در تابستان چند خانوار گله دار در آن ده ساکن اند ولی در زمستان بدون سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
زبران.[ زَ ب َ ] ( اِخ ) دهی است بجند . از آن ده است زیدبن عبداﷲ فقیه و زیاد بن میسور. ( منتهی الارب ). از قریه های جند یمن است. ( از تاج العروس ). زبران قریه ای است واقع بر پشته ای نزدیک به یمن. ( از معجم البلدان ).

جملاتی از کاربرد کلمه زبران

خرم زی و آسوده که این شهر ز تو زیران ز بران و زبران زیرانند