زبان گندمین. [ زَ ن ِ گ َ دُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از زبان هموار و ملایم و نرم و چرب. ( آنندراج ). زبان ملایم گو. ( غیاث اللغات : زبان گندمی ) : با زبان گندمین روزی طلب کردن خطاست طوطی شیرین سخن را شکرگفتار هست.صائب.از زبان گندمین افتاد در کارم گره خوشه بی حاصل مادانه دیگر نداشت.صائب.
معنی کلمه زبان گندمین در فرهنگ فارسی
کنایه از زبان هموار و ملایم و نرم و چرب
جملاتی از کاربرد کلمه زبان گندمین
آن که می دارد زبان گندمین از ما دریغ تخم انجم، خرمن مه، خوشه پروین ازوست
از زبان گندمین افتاد در کارم گره خوشه بی حاصل من دانه دیگر نداشت
ندارم گرچه در خرمن پر کاهی، به این شادم که رزق خوشه چین باشد زبان گندمین از من
نان جو بر سفره ما گر نباشد، گو مباش نعمتی همچون زبان گندمین داریم ما
نیم چون دیگران گر صاحب خرمن، نیم غمگین بحمدالله که از قسمت زبان گندمین دارم
عدالت این تقاضا می کند کز خرمن قسمت نیابد نان جو هر کس زبان گندمین دارد
با زبان گندمین خود قناعت کرده ایم نیست ما را چشم رزق از خوشه پروین چرخ