رشیدالدین

معنی کلمه رشیدالدین در لغت نامه دهخدا

رشیدالدین. [ رَ دُدْ دی ] ( اخ ) ابوالفضل میبدی. یکی از شاگردان خواجه عبداﷲ انصاری است. کتاب کشف الاسرار و عدةالابرار را با استفاده از تفسیر مختصر خواجه به سال 520 هَ. ق. تألیف کرده است که اشتباهاً آنرا به مولانا سعد ( سعدالدین تفتازانی ) نسبت داده اند. رجوع به تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ( از سعدی تا جامی ) ذیل ص 375 و نیز تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 2 ص 257، 883، 930 و 932 شود.
رشیدالدین. [ رَ دُدْ دی ]( اِخ ) رشیدالدین بن فارس بن داود، مکنی و معروف به ابوحلیقه. پزشک و دانشمند و ادیب بود و در ده جعبر در کنار فرات و نزدیکی رقه بدنیا آمد و در الرها بزرگ شد. وی بدمشق رفت و از آنجا به قاهره سفر کرد و به خدمت ملک الکامل و سپس فرزند وی ملک صالح و فرزند او ملک المعظم و سپس ملک الظاهر پرداخت و کتابهایی تألیف کرد که از آن جمله است : «المختار فی الف عقار» در داروهای مفرد و رساله ای در «حفظالصحه » و کتابی در «الامراض و اسبابها و علاماتها و مداواتها». رشیدالدین را اخبار و اتفاقات نادر و شعر نیکو است. در گوش وی حلقه ای بود از اینروی ابوحلیقه لقب یافت. تولد رشیدالدین به سال 591 هَ. ق. / 1195م. و مرگ او در حدود سال 660 هَ. ق. / 1262م. اتفاق افتاد. ( از الاعلام زرکلی چ جدید ج 3 ). و رجوع به قاموس اعلام ترکی ج 3 شود.
رشیدالدین. [ رَ دُدْ دی ] ( اِخ ) لقب ابوسعید رشیدالدین بن موفق الدین یعقوب مسیحی است. ( یادداشت مؤلف ). از پزشکان نامی عرب و از مسیحیان بیت المقدس بود و بسال 646 هَ. ق. در هنگام ورود به شام درگذشت. رشیدالدین کتاب معتبری در پزشکی بنام «عیون الطب » دارد و بر کتاب حاوی محمدبن زکریای رازی تعالیقی نوشته است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 و عیون الانباء ج 2 ص 31، 132 و 254 و ابوسعیدبن یعقوب قدسی مسیحی شود.
رشیدالدین. [ رَ دُدْ دی ] ( اِخ ) ابومنصور رشیدالدین بن ابوالفضل بن علی صوری ، معروف به ابن صوری. دانشمندی گیاه شناس و پزشک بود، در شهر صور بدنیا آمد و بدانجامنسوب است. رشیدالدین به قدس رفت و دو سال در آنجا سکونت گزید و در آنجا با ملک عادل ملاقات کرد. سپس به خدمت فرزند او ملک اعظم و پس از وی ناصربن المعظم پرداخت. ناصربن معظم او را سمت رئیس پزشکان داد و در خدمت او بود تا ناصر به کرک رفت ، پس از آن رشیدالدین در دمشق اقامت گزید و در همانجا درگذشت. رشیدالدین برای تحقیق و مشاهده گیاهان گوناگون به سرزمینهای مختلف می رفت و درباره رنگ و برگ و شاخ و ریشه و آغازرویش و زمان خشکیدن برگ آنها به مشاهده و مطالعه می پرداخت ، او نتیجه تتبعات و بررسیهای خود را در دو کتاب «الادویة المفردة» و «التاج » به رشته تحریر درآورد. تولد رشیدالدین به سال 573 هَ. ق. / 1177م. و مرگ وی بسال 639 هَ. ق. / 1241م. بود. ( از الاعلام زرکلی چ جدید ج 3 ). و رجوع به قاموس اعلام ترکی ج 3 شود.

معنی کلمه رشیدالدین در فرهنگ فارسی

فضل الله وزیر مدبر (و.همدان حدود ۶۴۵ه.ق.- مقت. ۷۱۸ ه. ق./۱۳۱۸م. ). در ایام اباقاخان وی طبیب خاص پادشاه بود و احترامی داشت در زمان غازان لیاقت وی آشکار شد و سه سال پس از عزل وزیر اعظم صدرالدین زنجانی غازان او و خواجه سعدالدین ساوجی را متفقا بصدارت انتخاب کرد.در عهد سلطنت اولجاتیو رشید الدین مانند سابق حیثیت داشت در همان اوقات در سلطانیه پایتخت جدید ناحیه ای را آباد ساخت که بنام او ((رشیدیه ) ) نامیده شد. دو سال بعد محلی دیگر در نزدیکی شهر غازانیه بنا نهاد و با صرف هزینه هنگفت رودخانه سرار و درا بدانجا آورد.بعد از قتل سعد الدین خواجه علی شاه گیلانی که مردی مزور و فرومایه بود جایگزین او شد و او پس از اندکی دسیسه ای خطرناک ضد رشیدالدین ایجاد کرد ولی موثر نگردید.در سال ۱۳۱۵ ه.ق. نزاعی شدید بین دو وزیر بظهور پیوست و الجاتیو ناگزیر شد که ترتیب و انتظام ممالک مختلف را بین آن دو تقسیم کند تا اختلافی روی ندهد مع ذلک علیشاه تهمت و خصومت را ضد او ادامه داد بطوری که خواجه رشید بزحمت توانست خود را برهاند.این رقابت پس از مرگ الجاتیو و در اوان سلطنت ابو سعید هم وجود داشت تا عاقبت خواجه تاب مقاومت نیاورد و از شغل خود کناره گرفت و در سن متجاوز از ۷٠ او و پسر ۱۶ ساله اش ابراهیم را بتهمت مسموم کردن سلطان سابق (الجاتیو ) بقتل رساندند.تاریخ مشروح و معتبر ((جامع التواریخ ) )بهمت او تالیف و تدوین شد ه .
عبد الرحمن بن بدر بن حسن بن مفرح بن بکار رشید الدین نابلسی سخنور نامی عرب . وی بسال ۶۱۷ ق در گذشت .

معنی کلمه رشیدالدین در فرهنگ اسم ها

اسم: رشیدالدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rašidoddin) (فارسی: رَشيدالدين) (انگلیسی: rashidoddin)
معنی: آن که در دفاع از دین دارای رشادت و شجاعت است، رشد یافته و بالنده در امور دین، صاحب رأی و عقیده در دین، ( اَعلام ) ) رشیدالدین فضل الله: [، قمری] وزیر، پزشک و مورخ ایرانی، از مردم همدان، وزیر غازان خان و الجایتو، مؤلف جامع التواریخ، در تاریخ عمومی و بنیانگذار ربع رشیدی، همراه پسرش، به فرمان ابوسعید بهادرخان کشته شد، ) رشیدالدین محمّد ( = رشید وطواط ) [حدود، قمری] شاعر و ادیب ایرانی، مؤلف حدائق السِحر، ( در اعلام ) نام چند تن از مشاهیر از جمله رشیدالدین وطواط نویسنده و شاعر معروف قرن ششم ( هـ ق )، نام نویسنده و شاعر مشهور قرن پنجم و ششم ملقب به وطواط

معنی کلمه رشیدالدین در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رشیدالدین (ابهام زدایی). رشیدالدین ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • رشیدالدین ابوالفضل میبدی، ابوالفضل احمد بن ابی سعد بن احمد بن مهریزد مشهور به رشیدالدین ابوالفضل یا ابوالفضل رشیدالدین میبدی، مولف کتاب کشف الاسرار• رشیدالدین فضل الله همدانی، خواجه رشید الدین فضل الله بن عماد الدوله ابوالخیر بن موفق الدوله عالی همدانی دانشمند، سیاستمدار و مورخ و شاعر شیعی
...

جملاتی از کاربرد کلمه رشیدالدین

یکی از مهمترین اغوزنامه‌ها، جامع التواریخ رشیدالدین همدانی است. به گفته اومیت حسن، افسانه‌ها را می‌توان در پنج بخش طبقه بندی کرد:
هرکه دیوان رشیدالدین را از پس آن وصف منهاج نظر میکند از آن طیر است
قسمت اعظم آثار این هنرمندان چیره‌دست در طول تاریخ از بین رفته به ویژه به دنبال تاراج و یغمای ربع رشیدی در تبریز در پی قتل خواجه رشیدالدین فضل‌الله و فرزندش غیاث‌الدین که هر دو هنر و هنرمند را ارج می‌نهادند از بین رفت. این هنرمند خوشنویس بطوری‌که نوشته‌اند در علوم اسلامی متداول عصر خود نیز دستی داشته و موسیقی را از صفی‌الدین ارموی فرا گرفته بود.
نام آغاجری از آغاجَری (آقاجری)، نام عمومی چند تیره از ایلات تُرک، فارس و لُر کوه گیلویه، مأخوذ است که در اطراف بهبهان، زیدون، قلعه گلاب و رودخانه خیرآباد و مارون ساکنند و در گذشته برای قشلاق به این ناحیه که نامی خاص نداشته می‌آمده و نام خود را به آن داده‌اند. رشیدالدین فضل‌الله در وجه تسمیه آنان نوشته: «این نام در قدیم‌الایام نبوده، به وقت آنکه اقوام اوغوز بدین ممالک (ماوراءالنهر و ایران) آمده‌اند، طایفه‌ای از ایشان که یورت (زمین) در حدود بیشه‌ها داشته بدین اسم اغاج ایری موسوم گردانیده‌اند، یعنی مرد بیشه»
گنبد سلطانیه آرامگاه اُلجایتو (سلطان محمد خدابنده) است. او هشتمین سلطان مغول بود. گنبد سلطانیه بین سال‌های ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ میلادی (۷۰۳ تا ۷۱۳ هجری قمری) به دستور سلطان محمد خدابنده و با نظارت رشیدالدین فضل‌الله همدانی در شهر سلطانیه (پایتخت ایلخانیان) ساخته شد و از آثار مهم معماری ایرانی و اسلامی به‌شمار می‌رود. گنبد سلطانیه در سال ۲۰۰۵ میلادی در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده‌است. این بنا بزرگترین گنبد آجری جهان پس از گنبد کلیسای سانتا ماریا دل فیوره است.
به نوشتهٔ رشیدالدین فضل‌الله در دورهٔ او، قریهٔ اوسبنج مشهور به ترک‌دیه از دیه‌های ناحیهٔ مهران‌رود شمرده می‌شد و حدودش متصل به شارع خراسان و به اراضی زرنق و شادباد علیا و شارع قریهٔ مرده‌ناب و فتح‌آباد بود. در یکی از قباله‌های مربوط به سال ۹۸۷ هجری از همنام آن -مزرعه یا ده اُسفنج- در ناحیهٔ بروانان (بخش ترکمانچای) نام برده‌شده‌است. در منابع تاریخی دورهٔ صفویان نیز نام فهوسفنج آمده‌است. به نوشتهٔ اسکندرمنشی در سال ۹۸۹ هجری، شاه محمد خدابنده از سعیدآباد کوچ کرد و وارد فهوسفنج شد.
ابوالغازی بهادر در کتاب شجره تراکمه و رشیدالدین فضل‌الله همدانی در کتاب جامع التواریخ از ایغدیر به عنوان یکی از قبایل بیست و چهارگانه ترکان اوغوز، نام برده‌است.
او در همین حالت جنون بود که دستور داد استخوانهای خواجه رشیدالدین فضل اللّه را از مسجدی که در ربع رشیدی تبریز بود بیرون آوردند و در قبرستان یهودیان بخاک سپردند.
آثار و احیاء اثر رشیدالدین فضل‌الله همدانی در سده ۷ق/۱۴م، می‌باشد. آثار و احیاء، نخستین کتاب تخصصی کشاورزی در ایران پس از ورزنامه می‌باشد، با این تفاوت که نویسندهٔ آن یک دانشمند ایرانی است.