رامینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) رام. رامین. نام رامین است عاشق ویس. ( از برهان ). همان رام عاشق ویس و واضع چنگ است. ( از فرهنگ رشیدی ). و رجوع به رام و رامین و رامتین در همین لغت نامه شود.
معنی کلمه رامینه در فرهنگ فارسی
نام شخصی دانسته اند که واضع چنگ بوده : [[بر فلک برداشته خورشید جام و آنگهی بر سما بنواخته ناهید چنگ رامتین]]. ( عبدالواسع جبلی ) این نام مصحف (( رامنین ) )است . فخرالدین اسعد در ویس و رامین در عنوان (( نشستن رامین بر تخت شاهنشاهی ) ) گوید (ص ۵٠۵ ) شهی خوش زندگی بودست و خوش نام که خود در لفظ ایشان خوش بود (( رام ) ) نه چون او بد بشاهی در سر فرازی نه چون او بد برامش رودسازی نگر تا چنگ چون نیکو نهادست نکوتر زان نهادی که گشادست ? نشانست این که چنگ بافرین کرد که او را نام چنگ (( رامنین ) ) کرد. بنابرین روایت (( رامین ) ) سازنده و نوازنده چنگی مخصوص بود و چنگ را بنام او (( رامنین ) )گفتند.