رضا قطبی

معنی کلمه رضا قطبی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مهندس عبدالرضا «رضا» قطبی، سیاست مدار ایرانی و رئیس تلویزیون ملی ایران از سال ۱۳۴۲ تا انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بود. او استاد ریاضی دانشگاه صنعتی آریامهر بود.
رضا قطبی فرزند محمدعلی در تهران متولد شد. وی خانواده نسبتاً فقیری داشت و پسردایی فرح بود. مادر فرح قبل از ازدواج فرح با محمدرضا پهلوی در خانه محمدعلی قطبی برادرش زندگی می کرد و وضع مالی نامناسبی داشتند.رضا قطبی تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در ایران گذراند و در ریاضیات قوی بود. پدرش او را برای ادامه تحصیلات به فرانسه فرستاد و قطبی موفق شد، تحصیلات خود را در دانشگاه پلی تکنیک پاریس به اتمام برساند. پس از ازدواج فرح و محمدرضا وضعیت مالی خانواده قطبی یک باره تغییر غیر قابل وصفی کرد و پدر قطبی به عنوان اولین مقاطعه کار دربار و سازمان برنامه و بودجه درآمد.
نام پدر
مهندس محمدعلی قطبی (پدر رضا قطبی) حقیقتاً یکی از آن آدم هایی بود که از وابستگی فرح کمال استفاده را می کرد. او یک دفتر ساختمانی داشت که پروژه های بزرگ و نان و آب دار را از وزارت خانه ها به چنگ می آورد، به علاوه در کارهای پول ساز دیگر هم خود را وارد می کرد و رضا قطبی هم مورد توجه پهلوی قرار گرفت و به سمت مدیر کل تلویزیون منصوب شد.
شخصیت
رضا قطبی اساساً از شخصیت های معتبر و بانفوذ دوران شاه بود و قدرت و نفوذش به مراتب بیش تر از آنی بود که شناخته شده است. در حقیقت او کوه یخی بود که فقط قسمتی از آن بیرون آب بود. این جوان باهوش و با استعداد با فرح بزرگ شده بود و بین آن دو پیوند عاطفی و فامیلی عمیق وجود داشت. ضمن این که به علت علایق و ذوق سلیقه هایشان هر دو به شدت تحت تأثیر فرهنگ فرانسوی بودند؛ در نهایت به نوعی رفتار روشن فکرانه معتقد بودند. فرح باور ایمانی به این پسردایی خود داشت که به سایرین کم تر داشت.
سلیقه ها
...

جملاتی از کاربرد کلمه رضا قطبی

در بحبوحهٔ ناآرامی‌های انقلاب ۱۳۵۷ و زمانی که ارتشبد ازهاری نخست‌وزیر ایران شد، تورج فرازمند به ریاست سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران پس از رضا قطبی برگزیده شد.
در روز تظاهرات رضا قطبی که پیش از همه تصاویر را از تبریز دریافت کرده بود با جمشید آمورگار تماس می‌گیرد ولی آموزگار می‌گوید با نوآموز صحبت کرده و خبری نیست!. روز بعد دولت جلسه ای تشکیل می‌دهد و محمود جعفریان از طرف رادیو تلویزیون شرکت می‌کند. آموزگار و وزیران او در برابر بهت جعفریان اصرار می‌کنند که این تظاهرات ریشه خارجی دارد و روز بعد آموزگار به تبریز رفته در آنجا تظاهرات حکومتی برگزار می‌شود و مجدداً این ادعا را تکرار می‌کند.
در اواخر فروردین سال ۵۷ اکبر اعتماد برای مذاکره راجع به صنایع اتمی ایران به دیدار شاه در جزیره کیش می‌رود. وقتی وی به توصیه رضا قطبی موضوع تظاهرات را با شاه در میان می‌گذارد. شاه می‌گوید (آمریکایی‌ها می‌خواند ما را بردارند ولی نمی‌دانند این به ضررشان تمام خواهد شد).