زاغ سیاه. [ غ ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاغ سیه. قسمی از کلاغ در کردستان یافت میشود که قد آن تا 67 سانتیمتر میرسد و دارای منقاری خمیده و پرهائی سیاه و درخشان است و در فارسی آن رازاغ یا زاغ سیاه گویند. ( نامهای پرندگان مکری ص 93 ). || گوشه کمان [ زاغ سیه ] : دو زاغ سیه را بزه برنهاد ز یزدان پیروزگر کرد یاد.فردوسی.و رجوع به زاغ کمان شود.
معنی کلمه زاغ سیاه در فرهنگ فارسی
زاج سبز قسمی از کلاغ در کردستان یافت میشود که قد آن تا شصت و هفت سانت میرسد و دارای منقاری خمیده و پرهایی سیاه و درخشان است گوشه کمان
جملاتی از کاربرد کلمه زاغ سیاه
عیان چو باز سفیدم نهان چو زاغ سیاه چنین به چشم سرم گر چنان به چشم سرم
ترسم ز ننگ صحبت زاغ سیاه تن باز سپید جان بپرد زین نشیمنم
از گنه ار شود چو زاغ سیاه جان پاکش شود ز جرم تباه
عالمی زاغ سیاه و نیست یک باز سپید یک رمه افراسیاب و نیست پیدا پور زال
چرا طفیلی زاغ سیاه کاسه شود؟ کسی که همچو هما شد به استخوان قانع
بی ابروی او بس که شب عید ملولم در دیده هلالم چو پر زاغ سیاه است
میان زاغ سیاه و میان باز سپید شنیده ام ز حکیمی حکایتی دلبر
باز سفید فلک از افق اندر پرید بیضه زاغ سیاه در کنف پر گرفت
کاغ کاغ و نعرهٔ زاغ سیاه دایما باشد به دنیا عمرخواه
الحق تو نگو مرغی ای زاغ سیاه کت جفت همی سپید بازی باید!