روادار. [ رَ ] ( نف مرکب ) مباح و جایز دارنده چیزی. ( آنندراج ). رجوع به روا داشتن شود. || انتخاب کننده. || تحسین کننده. رجوع به روا داشتن شود. || قبول کننده و راضی. || ( ن مف مرکب ) مشروع و درست و صحیح. || مناسب و شایسته و سزاوار. || ( اِ مرکب ) حق قضاوت. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه روادار در فرهنگ عمید
کسی که امری را جایز می شمارد، آن که چیزی را برای کسی حلال می داند.
معنی کلمه روادار در فرهنگ فارسی
مباح و جایز دارنده چیزی تحسین کننده
جملاتی از کاربرد کلمه روادار
زهر و شکر توأم بهم، در کام ما ریز از کرم یعنی روادار ای صنم، زآن لب به ما دشنام را
وگر این کار را هستی روادار ترا هرگز نگوید کس وفادار