معنی کلمه رعیب در لغت نامه دهخدا
رو به شهر آورد سیلی بس مهیب
اهل شهر افغان کنان جمله رعیب.مولوی. || فربه که چربش چکد از وی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). گوسفند فربه. ( از مهذب الاسماء ).
- سنام رعیب ؛ کوهان فربه. ( از ناظم الاطباء ).