ربیع بن خثیم

معنی کلمه ربیع بن خثیم در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ربیع بن خثیم (یا خیثم) ثوری، یکی از هشت زاهد مشهور صدر اسلام به شمار می رود. او گرچه در سپاه امام علی (علیه السلام) باقی ماند، اما در حقانیت نبرد صفین دچار تردیدهایی شد و از امام درخواست کرد که او را به مرزهایی که نبرد با مشرکان در آن جا جریان داشت، اعزام کند که همین درخواست به عنوان نقطه ضعفی برای او عنوان می شود.بنا بر تحقیق و پژوهش در منابع تاریخی، ربیع بن خثیم در کوفه و هنگام حکومت عبیدالله بن زیاد در سال ۶۳ هجری قمری درگذشت؛ لذا به نظر می رسد خواجه ربیع مدفون در مشهد، شخص دیگری غیر از ربیع بن خثیم است.
ابویزید، ربیع بن خثیم (یا خیثم (نام پدر ربیع را برخی «خثیم» و برخی دیگر، «خیثم» ضبط نموده اند؛ اما در منابع تاریخی کاربرد بیش تر با ضبط اول است.)) ثوری، از یاران عبدالله بن مسعود و به زهد، شهره بود.
← مراد از زهاد ثمانیه
از آن جایی که ربیع بن خثیم اهل عزلت و گوشه گیری بود و بیش تر به عبادت و زهد می پرداخت؛ مقامی بلند در میان محدثان ندارد و احادیثی که از او نقل شده، انگشت شمارند. در میان روایاتی که ربیع بن خثیم نقل کرده، روایتی فقهی نمی توان یافت که مبنای حکمی شرعی قرار گیرد. همین نکته کافی است که علمای رجال، شخصیت ربیع بن خثیم را به صورت دقیق مورد بررسی و تحقیق قرار ندهند و با اشاره ای کوتاه از کنارش بگذرند.
← بصیرت در حدیث شناسی
بنا بر نقل منابع تاریخی، ربیع بن خثیم در کوفه و هنگام حکومت عبیدالله بن زیاد در سال ۶۳ هجری قمری درگذشت.
مزار خواجه ربیع
...

جملاتی از کاربرد کلمه ربیع بن خثیم

و عبید بن یونس گوید که هیچ کس را ندیدم که گوش به زبان داشت که اندر همه اعمال وی را بد آمد. و نزدیک معاویه سخن می گفتند و احنف خاموش بود. گفتند، «چرا سخن نگویی؟» گفت، «اگر دروغ می گویم از حق می ترسم و اگر راست می گویم از شما می ترسم». ربیع بن خثیم رحمهم الله بیست سال حدیث دنیا نکرد و چون بامداد برخاستی قلم و کاغذ بنهادی و هر سخنی که بگفتی بر خویشتن نبشتی و شبانگاه حساب آن با خویشتن بکردی.
سبب سیم آن که باشد که علت مزمن بود. نزدیک بیمار آن دارو چون افسون بود که منفعت آن نادر بود و کسی که طب نداند باشد که بیشتر داروها چنین نگرد. ربیع بن خثیم گوید که قصد کردم که علاج کنم علت خویش را. لکن اندیشه کردم که عاد و ثمود و گذشتگان با طبیبان بسیار در میان ایشان همه بمردند و طب سود نداشت، ظاهر آن است که وی طب را از اسباب ظاهر نمی شناخته است.