معنی کلمه رای مند در لغت نامه دهخدا رای مند. [ م َ ] ( ص مرکب ) خداوند رای. بارای. باتدبیر. عاقل. خردمند. باعقل. بخرد : خنک مرد داننده رای مندبه دل بی گناه و به تن بی گزند.اسدی.
معنی کلمه رای مند در فرهنگ اسم ها اسم: رای مند (پسر) (فارسی) (تلفظ: raymand) (فارسی: رایمند) (انگلیسی: raymand) معنی: صاحب نظر و دانا
معنی کلمه رای مند در فرهنگستان زبان و ادب رأی مند{voter , qualified elector, qualified voter, legal voter} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] فردی که واجد شرایط رأی دادن است