رامو
معنی کلمه رامو در فرهنگ فارسی
معنی کلمه رامو در دانشنامه عمومی
۱. رامو، فرزند «پدری دادخواه» به نام «عبدالرحمن کایا» است که بر سرِ زمینِ کشاورزی، مشغولِ کِشت و زراعت پنبه است و برای «رُئسای ستم پیشه»ای همچون «سلیمان و چنگیز یلدریم» کار می کند. سلیمان و چنگیز، به فرمان "رئیس بزرگترشان" «جهانگیر حان لی/ خان لی» که ملقب به «پادشاه استانبول» است، پدر رامو را تنها به سبب دادخواهی ، آن هم در برابر چشم همگان و خانواده اش در دستگاه خرمن کوب می اندازند تا پندی برای دیگران شود. رامو که در آغاز نوجوانی به سر می بَرَد و شاهد این جنایت و رخداد دردناک بوده، همراه مادر، «برادر بزرگترش: حسن» و «خواهر کوچکترش: فاطوش»، به سرای عمویشان «اسماعیل کایا»، در شهر آدانا نقل مکان می کنند؛ خاندان کایا، به کار فروش بنزین می پردازند تا جایی که ملقب به «پُمپاژی ها یا بنزین چی ها» می شوند. پس از گذر چندین سال، راموی جوانمرد، بر آن می شود تا انتقام خون پدر دادخواهش را با نزدیک شدن به رئیسِ شهر یا پاترونِ آدانا یعنی «چنگیز یلدریم» بگیرد. در این هنگام، رامو و سیبل: ( دختر چنگیز یلدریم ) ، دلباخته ی یکدیگر می شوند، به گونه ای که رامو در جایگاه بادیگارد شخصی، بارها و بارها، جان سیبل را از خطر و کشته شدن نجات می دهد؛ رامو نزد مردمِ شهر به «دست راست چنگیز یلدریم» و نیز به جوانمردی مشهور می شود ولی رامو در همین زمان، متوجه تمامیِ کارهای غیر قانونی و خلاف چنگیز، نیز هست. . . ؛ تا روزی که رامو می شود برای نجات جان نزدیک ترین دوستش «بوز»، چنگیز یلدریم را کشته و از میان بردارد؛ او تصمیم می گیرد که برای احیای "عدالت" رئیس یا «پاترون» شهر آدانا شود. . .
"فصل نخست" ( برای جلوگیری از فاش نشدن این سریال، شرحی بسیار کوتاه درباره ی نخستین فصل داده شده است. )
رامو (رود). رامو ( به لاتین: Ramu ) یک رود در پاپوآ گینه نو است که در استان مادانگ واقع شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه رامو
از سریال هایی که او در آنها حضور داشته میتوان به ۲۰ دقیقه و رامو اشاره کرد.