معنی کلمه زبان بی سر در لغت نامه دهخدا زبان بی سر. [ زَ ن ِ س َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از سخن بیهوده باشد. ( خلاصه بهارعجم ) ( آنندراج ) ( برهان قاطع ).سخن بیهوده. ( ناظم الاطباء ). سخن بی سروته و لاطائل.
جملاتی از کاربرد کلمه زبان بی سر شرح اسراری که شاهان محرم آن نیستند از زبان بی سر و سامان گدایی بشنوید