زبان بی زبان

معنی کلمه زبان بی زبان در لغت نامه دهخدا

زبان بی زبان. [ زَ ن ِ زَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قلم. ( ناظم الاطباء ). || زبان گنگ.( ناظم الاطباء ). || زبان حیوانات. ( ناظم الاطباء ). || بیان گنگانه. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه زبان بی زبان در فرهنگ فارسی

قلم زبان حیوانات

جملاتی از کاربرد کلمه زبان بی زبان

علمشان را مجو ز راه زبان بی زبان علم می‌کنند بیان
من زبان بی زبان آراستم جمله از هستی خود برخاستم
از دل آشفته ما گوئیا با زلف تو با زبان بی زبان بی زبانی گفتگویی می کند