رمیت

معنی کلمه رمیت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رَمَیْتَ: تیر انداختی (رمی به معنای انداختن تیر به طرف دشمن ، و یا به طرف شکار است . اصطلاحاً به تهمت زدن هم اطلاق می شود مثل اینکه تهمت زننده که بی گناهی را متهم میکند ، مانند کسی میماند که شخصی را بدون اطلاع ترور کند و به نامردی از پای در آورد )
ریشه کلمه:
رمی (۹ بار)
انداختن. اعمّ ار آنکه شی‏ء باشد مثل تیر و سنگ . و یا نسبت دادن چیزی به کسی باشد نحو . که مراد از رمی نسبت دادن زنا به زنی است راغب گوید استعمال آن در دوّمی به طریق کنایه است. درباره آیه اول در مجمع گوید: جماعتی از مفسّران مثل ابن عباس و غیره گفته‏اند: روز بدر جیرئیل به حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله گفت: مشتی خاک بردار و به طرف آنها بیانداز. چون سپاه اسلام با کفار روبه رو شدند حضرت به علی علیه السلام فرمود مشتی از سنگریزه‏های این بیابان به من ده پس آن را به طرف دشمنان انداخت و فرمود قبیح باد صورتهایشان... و این سبب هزیمت آنها بود قتاده و انس گفته‏اند به ما نقل شد که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در روز بدر سه سنگریزه برداشت یکی به میمنه و یکی را به میسره و یکی را به وسط قوم انداخت و فرمود: قبیح باد رویشان پس کفار شکست خوردند. آنگاه گوید: برای این است که خدا سنگ انداختن را به خود نسبت داد زیرا که احدی غیر او بر این قادر نبود عیاشی در تفسیر خود سه روایت نبود عیلشی در تفسیر خود سه روایت در این باره از امام سجاد و امام صادق علیهما السلام نقل شده که علی بن ابیطالب علیه السلام آن قیضه را به آن حضرت داد. می‏شود گفت تکمیل تأثیر آن در صورتی بود که بدست علی علیه السلام در دست مبارک آن حضرت قرار می‏گرفت .

جملاتی از کاربرد کلمه رمیت

ای پیداتر از هر پیدائی، و ای آشکارتر از هر هویدائی، پیدائی تو با پنهانی تو سازگار، و پنهانی تو چون پیدائی تو آشکار،‌نه پیدائی ترا از پنهانی میان، و نه پنهانی ترا از پیدائی کران. ای هستی که هیچ نیستی در هستی تو فرود نیاید،‌وهیچ نیستی هستی ترا نشاید، نسبت هستی تو با نیستی​ها: کل یوم هو فی شأن، و نسبت نیستی​ها با هستی تو: کل من علیها فان. یگانگی تو در ازل و ابد بر یک قرار، منزه و مبرا از اضافت و نسبت اندک وبسیار. آن کیست که ترا داند تا بر تو ثنا خواند، هم سپاس تست که حضرت عزت ترا سزاوار است، و ستایش تست که بر جناب تو در کار است. و درود و سلام حضرت پاک تو و پاکان حضرت تو بر روان حامد: انت کما اثنیت، و شاهد: و ما رمیت اذرمیت، نقطۀ بدایت جمال: کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین، و زبدۀ نهایت کمال و لکن رسول اللّه و خاتم النبیین، ناظر: لقد رای من آیات ربه الکبری و سامع: فاوحی الی عبده ما اوحی. محرم سرای اسری، صدر صفۀ اصطفی، محمد مصطفی، علیه من الصلوات افضلها- و صد هزاران هزار آفرین، بر اهل بیت پاک و پاک آئین و یاران گزین او، که صف پیشین و صنف گزین ولایت​اند، باد.
ما رمیت اذ رمیتم در حراب من چو تیغم وان زننده آفتاب
گفت یزدان به احمد مختار ما رمیت بدان منم بر کار
ما رمیت اذ رمیت احمد بدست دیدن او دیدن خالق شدست
رمتنی ید الایام سهما مشعبا رمیت بها فوق الجلامید فی الشعب
جبر را مارمیتَ کن از بر باز دان از رمیت سرِّ قدر
قرب او ادنی شده او را مقام ما رمیت شرح حالش را تمام
ما رمیت اذ رمیت از شکارستان غیب می جهاند تیرهای بی‌کمان ای عاشقان