رضوا

معنی کلمه رضوا در فرهنگ اسم ها

اسم: رضوا (دختر) (عربی) (تلفظ: razvā) (فارسی: رَضوا) (انگلیسی: razva)
معنی: نام یک کوه، ( منسوب به رَضوی ) نام کوهی میانِ مدینه و ینبع در جزیرةالعرب

معنی کلمه رضوا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رَضُواْ: راضی شدند
معنی خَوَالِفِ: مخالفین (جمع خالف در جمله "رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ ﭐلْخَوَالِفِ ":مقصود از خوالف آن افرادی هستند که طبعا از امر جهاد متخلفند ، و باید هم باشند ، مانند زنان و کودکان و بیماران و کسانی که در اعضای خود نقصی دارند . و بعضیها گفتهاند : مقصود از خوال...
معنی لَوْ: اگر- چه می شد - کاش می شد (در عبارت "و لو انهم رضوا ما اتیهم الله و رسوله ... "کلمه لو برای آرزو است ، و جمله به این معنا است : چه میشد که ایشان آنچه را که خدایشان فرستاده با رضایت خاطر میگرفتند ، و یا بدان تن در میدادندهمچنین جملاتی نظیر " لو کانوا...
معنی لَوِ: اگر- چه می شد (علت حرکت گرفتن واو آن تقارنش با ساکن یا تشدید کلمه بعد بوده است.در عبارت "و لو انهم رضوا ما اتیهم الله و رسوله ... "کلمه لو برای آرزو است ، و جمله به این معنا است : چه میشد که ایشان آنچه را که خدایشان فرستاده با رضایت خاطر میگرفتند ،...
ریشه کلمه:
رضو (۷۳ بار)
رضا و رضوان و مرضاة به معنی خوشنودی است (قاموس) . خدا از آنها و آنها از خدا خوشنود شدند رضی در قرآن متعدی به نفسه نیز آمده است . . و می‏شود گفت که حرف جرّ از آنها حذف شده است. ارضاء: خوشنود کردن . به خدا قسم می‏خورند تا خشنودتان کنند. ارتضاء به معنی رضاست و شاید از آن مبالغه مراد باشد که یکی از معانی افتعال است . رضوان چنان که گفته شد به معنی رضاست . مرضاة نیز چنان که گفته شد مفرد است به معنی رضا و جمع نیست . * . در اصل «یَرْضاهُ» است الف در اثر جزم حذف شده و ضمیر راجع به شکر است بعضی هاء آن را ساکن و بعضی مضموم بلا اشباع خوانده‏اند (مجمع) یعنی اگر خدا را شکر کنید شکر را به نفع شما خوش می‏دارد. * . قارعه:7. طبرسی فرموده: فاعل در اینجا به معنی مفعول است یعنی عیشة مرضیة چون آن در معنی «عیشة ذات رضی» است. * . رضی به معنی مرضی است یعنی خوشنود شده طبرسی آن را مریضاً عنداللّه گفته و شاید مراد اعّم باشد. معنی رضا و سخط خدا رضا از معانیی است که در موجود ذی شعور و با اراده یافت می‏شود و مقابل آن سخط و غضب است و هر دو امر وجودی می‏باشند. رضا به فعل و صفت تعلق می‏گیرد نه به ذات مثل . . و اگر متعلق به ذات باشد منظور از آن وصف و فعل است مثل . یعنی خدا از فعلشان راضی شد. . یعنی از دین تو و عمل تو هرگز خوشنودی عین اراده نیست گر چه هر چه اراده به آن تعلق یافت رضا نیز به آن تعلق می‏گیرد زیرا چنان که گفته‏اند: اراده به کار غیر واقع تعلق می‏گیرد و رضا بعد از وقوع یا بعد از فرض وقوع آن. و چون رضا بعد از تحقق مرضّی حادث می‏شود لذا از صفات ذات حق محال است واقع شود و رضای خدا صفتی است قائم به فعل خدا و منتزع از فعل مثل رحمت و غضب و اراده و کراهت. پس هر چیزی که خدا تکویناً ایجاد کرده مری اوست و هر عمل تشریعی مرضی است زیرا ملائم فعل خداست. و خلاصه این که اگر گوئیم: خدا از این کار رای است یعنی این کار ملائم و موافق فعل خدا و دستور خداست (استفاده از المیزان ج 17 ص 255). راغب در مفردات گوید: رضای بنده از خدا آنست که قضای خدا را مکروه ندارد و رضای خدا از بنده آنست که بنده از دستور او پیروی و از منهی او کناره‏گیری می‏کند.

جملاتی از کاربرد کلمه رضوا

وی در سال ۷۰۰م ۸۱ق در مدینه درگذشت و پس از آن عقیده‌ای شکل گرفت که او نمرده‌است بلکه در انزوا در کوه رضوا در نزدیکی مدینه زندگی بسر می‌برد و توسط حیوانات وحشی محافظت و تغذیه می‌گردد و در وقت مناسب از جانب خدا برای برقراری عدالت بازخواهد گشت.
«وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا» رضوا بها و زهدوا فی الآخرة، «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ» متعة و بلغة لا تدوم.
و رضای حق تعالی بدان حاصل آید که به قضای او راضی باشند، «رضی اللّه عنهم و رضوا عنه».
هل رضوا عنا و مالوا للوفا ام علی الهجر استمرو اوالجفا
«الَّذِینَ صَبَرُوا» علی اذی الکفّار، «وَ عَلی‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» فوّضوا الامر الی ربّهم و رضوا بما ینالهم فی دین اللَّه.
والقوم رضوا بظلمه ذات حزن کم قلت و کم اقول لکن مع من